نماز صبح
ملعون است ، ملعون است ، کسی که نماز صبحش را به تأخیر بیندارد ، تا زمانی که ستارگان آسمان محو شوند .
بحارالأنوار ، ج 52 ، ص 16
ملعون است ، ملعون است ، کسی که نماز صبحش را به تأخیر بیندارد ، تا زمانی که ستارگان آسمان محو شوند .
بحارالأنوار ، ج 52 ، ص 16
گذر عمر
جوانى (فرصت نیکو ) و (نسیم رحمت) است که باید به خوبى از آن بهره جست و با زیرکى , ذکاوت و تیز بینى آن نعمت خداداد را پاس که این فرصت, (ربودنى) و (رفتنى) است وضایع ساختن آن, چیزى جزغم, اندوه و پشیمانى را براى دوران پس ازآن به ارث نمى گذارد.
زندگى کوتاه است و راه کار دراز و فرصت زودگذر! تنها سرمایه گرانبهاى ما وقت است که بازگشتى ندارد, از این رو بزرگترین فن بهتر زیستن, بهره جستن از فرصتهاى بى نظیرى است که برما مى گذرد; این سخن امام صادق(ع) را باید جدى گرفت: (من انتظر عاجله الفرصه مواجله الاستقصإ سلبته الایام فرصته, لان من شإن الایام السلب و سبیل الزمن الفوت) (1)
به هرکس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آن را تإخیر اندازد, روزگار همان فرصت را نیز از او برباید, زیرا کار ایام, بردن است و روش زمان, از دست رفتن.
محاسبه روزانه نفس
حق على کل مسلم یعرفناان یعرض عمله فى کل یوم و لیله على نفسه فیکون محاسب نفسه, فان راى حسنه استزاد منها, وان راى سیئه استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمه. (2)
بر هر مسلمانى که ما را بشناسد سزوار است که در هر شبانه روز عملش را برخود عرضه کرده,بازنگری کند و خود حسابگر خویش باشد, اگر نیک بود بر آن بیفزاید و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا این که روز قیامت رسوا نشود.
استقامت
لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه و لاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سئلوا الله شیئا الا اعطاهم. (3)
اگر شیعیان ما استقامت مى ورزیدند, هرآینه فرشتگان با آنها دست مى دادند وابر بر آنها سایه مى انداخت و در روزمى درخشیدند و از فراسر و زیر پاى خود روزى مى خوردند و چیزى از خدا نمى خواستند, مگر این که به آنها مى داد.
عاقبت نیرنگ و حسادت
من غش اخاه و حقره و ناواه جعل الله النار ماواه. و من حسد مومنا انماث الایمان فى قلبه کما ینماث الملح. (4) هر که با برادرش نیرنگ ورزد و او را کوچک شمارد و با اوبستیزد,خداوندآتش را جایگاهش گرداند, وهر که برمومنى حسد ورزد, ایمان در دلش آب شود, چنان که نمک در آب حل شود.
پارسایى, کوشش و کمک به مومنان
لا تذهبن بکم المذاهب فوالله لاتنال ولایتنا الا بالورع والاجهاد فى الدنیا ومواساه الاخوان فى الله , ولیس من شیعتنا من یظلم الناس.(5)
مسلکها و مذهبها شما را نبرند , به خدا سوگند به ولایت ما نتوان رسید جز با پارسایى وکوشش در دنیا , و یارى دادن برادران براى خدا. و کسى که به مردم ستم کند, شیعه مانیست.
نتیجه اعتماد به خدا
من یثق بالله یکفه ما اهمه من امر دنیاه و آخرته و یحفظ له ما غاب عنه , و قد عجز من لم یعد لکل بلاء صبرا ولکل نعمه شکرا و لکل عسر یسرا. (6)
هرکه به خدا اعتماد ورزد, خدا مهم دنیا وآخرتش را کفایت کند و هرچه از او غایب است برایش حفظ کند. درمانده وناتوان است هرکه براى هر بلا صبرى , و براى هر نعمت شکرى و براى هر دشوارى آسانى اى ندارد.
با دیگران چگونه باشیم
صل من قطعک,واعط من حرمک,واحسن الى من اساء الیک وسلم على من سبک.وانصف من خاصمک , واعف عمن ظلمک کما انک تحب ان یعفى عنک, فاعتبر بعفو الله عنک.الا ترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار. و ان مطره ینزل على الصالحین والخاطئین. (7)
با کسى که ازتو بریده بپیوند, وبه آن که از تو دریغ کرده بخشش کن, وبا کسى که به تو بدى کرده نیکى کن. و به کسى که به تو دشنام داده سلام کن. و باکسى که به تو دشمنى ورزیده انصاف ورز. و کسى که تو را ستم ورزیده عفو کن, همچنان که دوست دارى که از تو گذشت شود. به عفو خدا از خودت عبرت گیر, آیا نمی بینی که آفتابش بر نیکان و بدان هر دومى تابد و بارانش بر شایستگان و ناشایستگان مى بارد؟
خدا را چگونه بخوانیم
واخفض الصوت ,ان ربک الذى یعلم ما تسرون و ما تعلنون , قد علم ما تریدون قبل ان تسالوه.(8)
صدایت را فرود آر, زیرا خدایى که نهان و آشکار را مى داند سوال ناکرده مى داند که شما چه مى خواهید.
بهشت و جهنم , خیر و شر واقعى
الخیر کله امامک , و ان الشر کله امامک ,ولن ترى الخیر والشرالا بعد الاخره, لان الله جل وعزجعل الخیر کله فى الجنه والشر کله فى النار لانهما الباقیان. (9)
تمام خیر در برابرتوو تمام شر نیز دربرابر توست. و خیروشر را نبینى, مگربعد از آخرت, زیرا که خداوند عزوجل تمام خیر را در بهشت و تمام شر را در دوزخ قرارداده , زیرا که این دواند که باقى اند.
جلوه و چهره اسلام
الاسلام عریان فلباسه الحیاء و زینته الوقار و مروته العمل الصالح و عماده الورع و لکل شىء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت. (10)
اسلام برهنه است, لباسش حیا و زیورش وقار و جوانمردىاش عمل صالح و ستونش پارسایى مى باشد , وبراى هر چیزى پایه اى است و پایه اسلام دوستى , ما اهل بیت است .
عمل براى آخرت
اعمل الیوم الدنیا بما ترجوا به الفوز فى الاخره.(11)
امروز در دنیا کارى کن که به وسیله آن امید کامیابى در آخرت را دارى.
پاداش یارى دوستان اهل بیت
لایبقى احد ممن اعان مومنا من اولیائنا بکلمه الا ادخله الله الجنه بغیر الحساب. (12)
در روزقیامت کسى نماند که یک کلمه به مومنى ازدوستان ما کمک کرده باشد, جزاین که خداوند او را بى حساب به بهشت داخل گرداند.
پرهیز از ریا و جدال و دشمنى
ایاک و المراء فانه یحبط عملک و ایاک و الجدال فانه یوبقک و ایاک و کثره الخصومات فانهاتبعدک من الله. (13)
از ریا کارى بپرهیز که عملت را از بین برد واز جدال بپرهیز که هلاکت گرداند وازخصومتها و دشمنیها بپرهیز که تو را از خدا دورکند.
پاکیزگى روح , ابزار تشخیص مومن
اذا ارادالله بعبد خیرا طیب روحه فلایسمع معروفا الا عرفه و لامنکرا الا انکره ثم قذف الله فى قلبه کلمه یجمع بها امره. (14)
چون خدا خیر بنده اى را خواهد روحش راپاک گرداند, به طورى که هیچ معروفى به گوشش نرسد, مگر آن که آن را بفهمد و هیچ منکرى را نشنود, جز آن که زشتش داند و سپس کلمه اى به دلش الهام کند که کارش را بدان فراهم آرد.
درخواست عافیت از خدا
فسئلوا ربکم العافیه و علیکم بالدعه والوقار و السکینه و الحیاء. (15)
از پروردگارتان عافیت بخواهید و نرمش و وقار و آرامش حیا را حفظ کنید.
دعا ، خود عمل است
اکثروا من الدعاء, فان الله یحب من عباده الذین یدعونه, وقد وعد عباده المومنین الاستجابه و الله مصیر دعاء المومنین یوم القیامه لهم عملا یزیدهم به فى الجنه. (16)
زیاد دعا کنید, زیرا خداوند بندگان دعا کن خود را دوست دارد و به بندگان مومنش وعده اجابت داده است, وخداوند در روز قیامت دعاى مومنان رااز کردارشان م
ت بداریم
وعلیکم بحب المساکین المسلمین فان من حقرهم و تکبر علیهم فقد زل عن دین الله و الله له حاقر ماقت وقد قال ابونا رسول الله ( ص) (( امرنى ربى بحب المساکین المسلمین منهم)). (17)
برشما باد به دوستى مستمندان مسلمان, زیرا هر کس آنان را کوچک بدارد و بر آنها تکبر ورزد, به راستى که از دی ن خدا لغزیده و خدا کوچک کننده و زبون کننده اوست, و پدر ما رسول خدا(ص) فرموده: (( پروردگارم به من دستور داده است که مستمندان مسلمان را دوست بدارم. ))
رابطه حسد و کفر
ایاکم ان یحسد بعضکم بعضا فان الکفر اصله الحسد. (18)
از حسد ورزى به یکدیگر بپرهیزید, زیرا ریشه کفر, حسد است.
اعمال محبت آور
ثلاث تورث المحبه: الدین و التواضع والبذل. (19)
سه چیز است که محبت آورد: قرض دادن وفروتنى و بخشش.
اعمال دشمنىآور
ثلاثه مکسبه للبغصاء: النفاق والظلم و العجب.
سه چیز است که دشمنى مىآورد: دو رویى , ستم و خودبینى .
نشانه هاى صبر شجاعت دوستی
ثلاثه لا تعرف الا فى ثلاثه مواطن : لایعرف الحلیم الا عند الغضب و لاشجاع الا عندالحرب, ولا اخ الا عند الحاجه. (20)
سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: بردبار شناخته نشود جز به هنگام خشم , وشجاع شناخته نشود جز به وقت نبرد , وبرادر و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز.
نشانه هاى نفاق
ثلاث من کن فیه فهو منافق و ان صام و صلى: من اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف. و اذا ائتمن خان. (21)
سه چیز است در هر که باشد منافق است, اگر چه روزه بدارد ونماز بخواند: آن که چون سخن گوید دروغ گوید , و چون وعده کند خلاف ورزد و چون امنیش دانند خیانت نماید.
از سه کس پرهیز کن !
لاتشاور احمق, و لاتستعن بکذاب و لاتثق بموده ملوک. (22)
با احمق مشورت نکن, واز دروغگو یارى مجو,و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
نشانه هاى بزرگواری
ثلاث من کن فیه کان سیدا: کظم الغیظ والعفو عن المسیىء والصله بالنفس والمال. (23)
سه چیز است که در هر که باشد آقا و سرور است: خشم فرو خوردن ,گذشت از بدکردار, کمک و صله رحم با جان و مال.
دیگر نشانه هاى بزرگوارى
ثلاثه تدل على کرم المرء : حسن الخلق , و کظم الغیظ و غض الطرف. (24)
سه چیز است که دلیل بزرگوارى شخص است : خوشخویى, فرو بردن خشم , و فرو هشتن چشم
نشانه هاى بلاغت
ثلاثه فیهن البلاغه: التقرب من معنى البغیه, والتبعد من حشوالکلام , والدلاله بالقلیل على الکثیر. (25)
سه چیز است که در آن بلاغت و شیوایى است: معنى مقصود را رساندن, و از سخن بیهوده دورى جستن , و با لفظ کم, معنى بسیار را رساندن.
نجات در سه چیز است
النجاه فى ثلاث: تمسک علیک لسانک, ویسعک بیتک و تندم على خطیئتک. (26)
نجات در سه چیز است , زبانت را نگهدارى و در خانه ات بمانى ! و بر خطایت پشیمان شوى.
انس وصفا در سه چیز است
الانس فى ثلاث: فى الزوجه الموافقه والولد البار والصدیق المصافى. (27)
انس در سه چیز است: زن موافق و فرزند نیکوکار و دوست خالص و با صفا.
سه چیز , تباهى مىآورند
ثلاثه تکدر العیش : السلطان الجائر, والجار السوء و المراه البذیه. (28)
سه کس زندگى را تیره کنند: زمامدار ستمگر , وهمسایه بد وزن بى شرم و بدزبان
سه چیز محرومیت ساز
من طلب ثلاثه بغیر حق حرم ثلاثه بحق: من طلب الدنیا بغیر حق حرم الاخره بحق, و من طلب الریاسه بغیر حقحرم الطاعه له بحق و من طلب المال بغیر حق حرم بقائه له بحق. (29)
هر که سه چیز را به ناحق خواهد از سه چیز به حق محروم گردد:
1 هر که دنیا را به ناحق خواهد از آخرت به حق محروم گردد
2 هر که به ناحق ریاست طلبد از طاعت به حق محروم گردد
3 هر که به ناحق مالى را طلبد از ماندگارى به حق آن محروم گردد.
سلامتی در گریز از سه چیز است
ان یسلم الناس من ثلاثه اشیاء کانت سلامه شامله: لسان السوء و ید السوء و فعل السوء. (30)
اگر مردم از سه چیز در سلامت باشند, سلامت کامل خواهند داشت: زبان بد ودست بد و کاربد.
کمال احسان به سه چیز است
لایتم المعروف الا بثلاث خصال: تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به. (31)
احسان و نیکى کامل نباشد, مگر با سه خصلت: شتاب در آن , کم شمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.
سه ویژگی که ایمان راسودمند کنند
من لم تکن فیه ثلاث خصال لم ینفعه الایمان: حلم یرد به جهل الجاهل , و ورع یحجزه عن طلب المحارم و خلق یدارى به الناس. (32)
هرکه سه خصلت در او نباشد, ایمان به او سودى نرساند:
1- حلمى که با آن ,نادانى نادان را برطرف کند,
2- پارسایى اى که از طلب حرام بازش دارد,
3- و اخلاقى که به وسیله آن با مردم مدارا کند.
چگونه دانش اندوزی کنیم
اطلبوا العلم و تزینوا معه بالحلم والوقار وتواضعوا لمن تعلمونه العلم وتواضعوا لمن طلبتم منه العلم , ولا تکونوا علماء جبارین فیذهب باطلکم بحقکم. (33)
دانش بیاموزید و با آن خود را به بردبارى وسنگینى بیارایید و با دانش آموزان خود فروتن باشید, و دربرابراستاد خویش تواضع کنید, و از عالمان متکبر , مستبد نباشید که رفتار ناحقتان حق شما را از بین برد.
اعتماد بر حسب شناخت
اذا کان الزمان زمان جور و اهله اهل غدر فالطمانینه الى کل احد عجز. (34)
هرگاه زمان, زمان جور و ستم باشد واهل زمانه اهل غدر و نیرنگ, اعتماد و دلبستگى به هر کسى عجز و درماندگى است.
نتیجه تمایل به دنیا
الرغبه فى الدنیا تورث الغم و الحزن والزهد فى الدنیا راحه القلب و البدن. (35)
رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه, و زهد و بى میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است.
صفات آمر به معروف و ناهى از منکر(خیر خواهان )
انما یامر بالمعروف و ینهى عن المنکر من کانت فیه ثلاث خصال:
1- عالم بما یامر, عالم بما ینهى.
2- عادل فیما یامر, عادل فیما ینهى.
3- رفیق بما یامر , رفیق بما ینهى. (36)
کسى امر به معروف و نهى از منکرمى کند که در او سه ویژگى باشد :
1- به آنچه امر کند دانا باشد و بدانچه نیز نهى کند دانا باشد,
2- در آنچه امر کند عادل باشد و در آنچه نیز نهى کند عادل باشد,
3- به آنچه امر کند با نرمش امر کند و بدانچه نیز نهى کند با نرمش نهى کند.
زمامدار ستمگر
من تعرض لسطان جائر فاصابته منه بلیه لم یوجر علیها و لم یرزق الصبر علیها. (37)
هر که از زمامدار ستمگر, طالب فضل واحسانى شود, از او بلایى بیند که , بر آن پاداش نیابد و صبر برآن روزى او نشود.
بهترین دوست
احب اخوانى الى من اهدى الى عیوبى. (38)
محبوبترین برادرانم نزد من, کسى است که عیبهایم را به من اهدا کند.
برترى جوینده گمراه
من دعا الناس الى نفسه و فیهم من هو اعلم منه فهو مبتدع ضال. (39)
هر که با وجود داناتر از خود, مردم را به اطاعت از خود دعوت کند بدعت گزار و گمراه است.
آثار صله رحم (ارتباط با بستگان)
ان صله الرحم و البر لیهونان الحساب و یعصمان من الذنوب فصلوا اخوانکم و بروا اخوانکم و لو بحسن السلام و رد الجواب. (40)
به راستى که صله رحم و نیکوکارى , حساب را آسان کند واز گناهان جلوگیرى نماید پس با برادران خود صله رحم و نیکى کنید گر چه به نیکو سلام دادن و جواب سلام باشد.
دوستدار دنیا
من تعلق قلبه بالدنیا, تعلق قلبه بثلاث خصال: هم لایفنى, و إمل لا یدرک, و رجإ لا ینال) (41)
امام صادق(ع) فرمود: هرکس دل به دنیا ببندد به سه خصلت گرفتار خواهد شد:
1- اندوهى که پایان ندارد.
2- آرزویى که به آن دسترسى ندارد.
3- امیدى که بدان نرسد.
پشیمان ترین افراد
ان من اعظم الناس حسره یوم القیامه, من وصف عدلا ثم خالفه الى غیره. (42)
پشیمان ترین شخص در روز قیامت, کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید, اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
انسان دو چهره
من لقى المسلمین بوجهین و لسانین, جإ یوم القیامه و له لسانان من نار. (43)
هرکس با مسلمانان با دو چهره و دو زبان برخورد کند, روز قیامت با دو زبان از آتش وارد عرصات محشر خواهد شد.
مورد توجه پیشواى ششم(ع)
امام صادق(ع) به عبدالله بن ابى یعفورفرمود: اى عبدالله! دقت کن درآن چیزى که حضرت على(ع) را پیش رسول الله(ص) سرافراز کرد و به آن مقامات عالى رساند.پس توهم آن ها رابراى خودت لازم بدان وخودت را به آن صفت هاى زیبا بیارا. بدان! مطئنا على (ع) درنزد پیامبر(ص) به آن درجه و عظمت نرسید, مگر با دو چیز:
1- راستی
2- امانت داری . (44)
بهترین بندگان
ان خیر العباد من یجتمع فیه خمس خصال : اذا احسن استبشر, واذا اساء استغفر,واذا اعطى شکر, واذا ابتلى صبر, واذا ظلم غفر. (45)
بهترین بندگان کسى است که در او پنج خصلت جمع باشد: هنگامى که نیکى کند,شاد باشد,مرتکب کار بدى شود, استغفار کند, نعمتى به وى رسد, شکرش را به جاى آورد, بلایى بر او نازل شود, شکیبایى کند, و ستمى بر او شود, عفو نماید.
ارزش عمل همراه با یقین
واعلم ان العمل الدائم القلیل على الیقین افضل عند اللّه من العمل الکثیر على غیریقین .(46)
بدان به درستى که عمل دایمى اندک , که همراه با یقین باشد , نزد خداوند متعال , افضل از عمل بسیارى است که با یقین همراه نباشد.
شناسائی بردبار، شجاع، برادر دینی
ثلاثة لا تعرف الا فی ثلاثة مواطن : لا یعرف الحلیم الا عند الغضب , ولا الشجاع الا عند الحرب , ولا اخ الا عند الحاجة. (47)
سه خصلت است که شناخته نمى شود مگر در سه جا: بردبار شناخته نمى شودمگردرهنگام خشم , شجاع شناخته نمى شود مگر در هنگام نبرد, و برادر دینى شناخته نمى شود مگر در زمان نیازمندى.
راه بهشتى شدن
حضرت امام جعفر صادق(ع) سه راه را فراروى جویندگان بهشت قرار داده است:
1 پیروى از أمه علیهم السلام .
2 برأت از دشمنان.
3 سخن گفتن آگاهانه و سکوت هنگام نا آگاهى. (فکل من قصدنا و تولانا و لم یوال عدونا و قال ما یعلم و سکت عما لایعلم او اشکل علیه فهو فى الجنه) (48)
هر کس جویا و پیرو ما باشد و از دشمنان ما پیروى نکند و چیزى که مى داند , بگوید و از آن چه که نمى داند , یا بر او مشکل (مشتبه) است, سکوت کند, در بهشت است.
ارزش سکوت
علیک بالصمت, تعد حلیما, جاهلا کنت او عالما, فان الصمت زین لک عندالعلمإ و سترلک عندالجهال. (49)
عالم باشى یا جاهل , خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى ; زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.
نشانه هاى ناتوانى
قد عجز من لم یعد لکل بلإ صبرا و لکل نعمه شکرا و لکل عسر یسرا. (50)
ناتوان است کسى که براى هر بلایى صبرى, براى هر نعمتى شکرى و براى هر سختى آسانى آماده نکند.
عوامل ایجاد اتحاد بین مردم
در حدیث آن حضرت آمده است: هر گاه نزدیکى و ارتباطهاى مردم بر سه پایه و محور استوار نباشد, آن جماعت درمعرض سستى و فروپاشى و وارد شدن وهن بر آنان است و همین مساءله, زمینه ساز شماتت دشمنان و بدزبانى و طعنه بدخواهان مى گردد. آن سه محور وحدت آفرین اینهاست:
1 ترک حسد
2 پیوند و ارتباط
3 تعاون و یارى امام صادق(ع)
پیامد هر یک از سه نکته فوق را نیز بیان مى فرماید: اما متن کلام آن حضرت:
1 ((ترک الحسد فیما بینهم, لئلا یتحزبوا فیتشتت امرهم)) براى پیشگرى از ضعف و سستى جامعه اسلامى آن است که در میان خود, حسد را نسبت به یکدیگرترک کنند, تا دسته دسته و گروه گروه نشوند و گرفتار تشتت و تفرقه در امور نگردند.
2 ((و التواصل, لیکون ذلک حادیا لهم على الالفه)) تواصل و پیوند ارتباط با یکدیگر است, تا این پیوند آنان را به الفت و همبستگى بکشاند.
3 ((و التعاون, لتشملهم العزه)) یارى و تعاون است, تا عزت آنان را فرا گیرد. (51)
حضرت مى فرماید: برادران دینى درمیان خود به سه چیزنیازمندند, اگر این سه را داشتند یا به کار گرفتند, عزتمند ومتحدند, وگرنه گرفتار جدایى, مباینت, کینه و تباغض مى شوند. آن سه محور, اینهاست: ((... وهى: التناصف, و التراحم و نفى الحسد.)) (52)
مراعات انصاف با یکدیگر, نسبت به هم شفقت و ترحم داشتن ترک حسد و رشک بردن.
توجه به ظرفیت افراد
امام صادق(ع) شخصى را براى ماءموریتى به منطقه اى فرستاد. او در گزارش خود به امام از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد. امام
فرمود:اى سراج, ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند وبعضى دو درجه.بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کاملترى دارند از دیگران بیش از ظرفیت آنها توقع داشته باشند.
نابودی شش گروه به شش چیز
یهلک اللّه ستابست : الا مراء بالجور, والعرب با لعصبیة , والدهاقین بالکبر , والتجار بالخیانة , و اهل الرستاق با لجهل , والفقهاء بالحسد. (53)
خداوند متعال شش گروه را به شش خصلت از بین مى برد : زمامداران را به ستمکارى , عرب را به عصبیت (ملى گرایى ) , دهقانان ( دهبانان ) را به خودخواهى ,بازرگانان را به خیانت , روستاییان را به نادانى و فقها را به حسادت .
ولایت پذیری
امام صادق(ع) همواره مساءله ولایت را مطرح مى کرد, و مى فرمود:
((ولایت از نماز, روزه, زکات و حج برتر است, و دلیل آن را چنین ذکر مى کرد: ((لانها مفتاحهن والوالى هو الدلیل علیهن; (54)
زیرا ولایت کلید همه آنها است, و حاکم و رهبر, راهنماى مردم به سوى همه آنها است.)) و گاهى مى فرمود:
((من مدح سلطانا جائرا و تخفف و تضعضع له طمعا فیه کان قرینه فى النار; (55)
کسى که سلطان ستمگرى را تمجید کند, و دربرابر او فروتنى و کرنش نماید, تا در کناراو به نوایى برسد, چنین کسى همدم آن سلطان
در میان آتش دوزخ خواهد بود.)) و زمانى دیگر از رسول خدا(ص) نقل مى کرد که فرمود: ((الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فى الدنیا; (56)
علماى دین نمایندگان امین پیامبران هستند تا هنگامى که وارد در دنیا نشده اند.)))
شخصى از رسول خدا(ص) پرسید:نشانه ورود آنها در دنیا چیست؟
رسول خدا(ص) فرمود: ((اتباع السلطان, فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم على دینکم; (57)
پیروى سلطان, هرگاه دانشمندان چنین کنند, براى حفظ دینتان از آنها بپرهیزید.))
رسم رفاقت
دوست خوب یکى از سرمایه هاى بزرگ زندگى و از عوامل خوشبختى آدمى است و انسان در انس با دوست احساس مسرت مى کند و شادمانى و نشاط را در گرو همنشین با رفیق مى داند.
رفیق شایسته, براى جوان جایگاه خاص خویش را دارد و اهمیت آن به گونه اى است که در شکل دهى شخصیت او نقش بزرگى ایفا کرده, اولین احساسات واقعى نوع دوستى را در وى ایجاد مى کند.
جوان از یک سو به کشش طبیعى و خواهش دل, عاشق دوستى و رفاقت است و به ایجاد عمیق ترین روابط دوستانه با یک یا چند نفراز همسالان خود هست وازطرف دیگر براثراحساسات ناسنجیده و عدم نگرش عقلانى ممکن است در دام رفاقت با دوستان نادان و تبهکار افتد، از این رو خطر وجود دوستان بد وناپاک, این نگرانى را در جوان ایجاد مى کند که چگونه یک دوست خوب و یکدل را انتخاب کنم؟
امام صادق(ع) رفقا را سه نوع مى داند:
1 کسى که مانند غذا به آن نیاز هست و آن (رفیق عاقل) است.
2 کسى که وجود او براى انسان به منزله بیمارى مزاحم و رنج آور است و آن (رفیق احمق) است.
3 کسى که وجودش به منزله داروى شفا بخش است و آن (رفیق روشن بین و اهل خرد) است. (58)
شیوه انتخاب دوست در نگاه پیشواى ششم, این گونه است:
(رفاقت, حدودى دارد, کسى که تمام آن حدود را دارانیست, کامل نیست, و آن کس که داراى هیچ یک از آن حدود نیست, اساسا دوست نیست:
1 ظاهر و باطن رفیق, نسبت به تو یکسان باشد.
2 زیبایى و آبروى تو را جمال خود بیند و نازیبایى تو را نا زیبایى خود بداند.
3 دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام, روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
4 در زمینه رفاقت, از آنچه در اختیار دارد, نسبت به تو مضایقه ننماید.
5 تو را در مواقع گرفتارى و مصیبت ترک نگوید.) (59)
دوست آینه تمام نماى دوست است و دو دوست مثل دو دست اند که آلایش یکدیگر را مى شویند و به فرموده امام صادق ( ع ) :
کسى که بیند دوستش روش ناپسندى دارد و او را بازنگرداند, با آنکه توان آن را دارد, به او خیانت کرده است. (60)
همچنین فرموده اند: دوست داشتنى ترین برادر من کسى است که عیوب مرا به من هدیه کند (به من بازگو کند). (61)
امام صادق(ع) ضمن تإکید فراوان به انتخاب دوست خوب وپایدارى دراین دوستى, جوانان را ازرفاقت با نادان و احمق پرهیز مى دهد:
کسى که از رفاقت با احمق پرهیز نکند, تحت تإثیر کارهاى احمقانه وى قرارمى گیرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند او مى شود. (62)
در فرهنگ نورانى حدیثى ما, جوانان را از رفاقت با بدنامان بر حذر داشته, آنان را به دورى از دوستان خائن و متجاوز و سخن چین ترغیب مى سازند. (63)
امام صادق(ع) مى فرماید:
(از سه طأفه مردم کناره گیرى کن وهرگز طرح دوستى ورفاقت با آن مریز;خأن, ستمکار وسخن چین. زیرا کسى که براى توبه دیگرى خیانت کند, روزى نیز به تو خیانت خواهد کرد و کسى که براى تو به دیگران ظلم و تجاوز کند, به تو نیز ظلم خواهد کرد و کسى که از دیگران نزد تو سخن چینى کند, علیه تو نیز نزد دیگران نمامى خواهد نمود.) (64)
راه و (رسم رفاقت) در ثبات و پایدارى دوستى موثر است.
گوشه اى از شیوه آن را درکلام امام صادق(ع) مى نگریم: (کمترین حق آن است که:
دوست بدارى براى او چیزى که براى خود دوست مى دارى. کراهت داشته باشى درحق او, ازآن چه براى خود کراهت دارى.ازخشم او بپرهیزى, به دنبال رضا وخشنودى او باشى. با جان و مال و زبان ودست و پایت او را کمک کنى. مراقب وراهنماى او و آیینه او باشى. سوگندش را قبول کنى, دعوتش را اجابت نمایى, هرگاه بیمار شد,به عیادتش بروى وهرگاه فهمیدى حاجتى دارد, قبل از این که بگوید, آن را انجام دهى, و وى را ناگزیر نکنى که انجام کار را از تو درخواست کند...) (65)
رهنمودهای امام (علیه السلام) به عبدالله بن جندب
عبدالله بن جندب کیست؟
عبدالله بن جندب ازعلماى بزرگ شیعه و راویان پارسا ومورد اطمینان درسده دوم هجرى و ازیاران امام صادق, امام کاظم وامام رضا علیهم السلام است. (66)
هشدار به دوستان
امام صادق ( ع ) دراولین جمله از سفارش هاى سازنده خود, به دوستان خود هشدار مى دهد و آن ها را از خطر دام هاى شیطان آگاه مى سازد:
(یاعبدالله! لقد نصب ابلیس حبأله فى دارالغرور فما یقصد فیها الااولیأنا);
اى عبدالله! ابلیس دام هایش را در دنیاى فریبنده فقط به قصد شکار دوستان ما پهن کرده است. یابن جندب! ان للشیطان مصأد یصطادبها فتحاموا شباکه ومصأده.)
اى پسر جندب! شیطان مکان هایى براى شکار دارد. مواظب دام ها و شکارگاههاى او باشید!
عبدالله بن جندب مى پرسد: یابن رسول الله(ص) و ماهى؟
اى پسرفرستاده خدا! آنها چیستند؟
(اما مصائده فصد عن برالاخوان, و اما شباکه فنوم عن قضإ الصلوات التى فرض الله.)
اما از ابزارهای شکار اوجلوگیری از محبت ونیکى دوستان به یکدیگر و از دام هاى شیطان خواب درهنگام نماز تا جائی که قضا گردد.
فایده هاى نیکى به برادران
دررفتارها و روابط اجتماعى, که تشکیل دهنده بخش عظیمى اززندگى انسان ها, است, داشتن حس همیارى و روحیه نیکى به برادران
دینى نشانده دهنده پویایى و سلامت جامعه است.امام صادق(ع) از سویى بى توجهى به آن را شکارگاه شیطان شمرده و از سوى دیگر
اهمیت و ارزش این خصلت نیکو را با ذکر گوشه هایى از آثار و فوأد آن, این گونه بیان داشته است:
الف عبادت خدا
(اما انه مایعبدالله بمثل نقل الاقدام الى برالاخوان و زیارتهم). (67)
آگاه باش! همانا خداوند به چیزى مانند گام برداشتن در راه نیکى به برادران و دیدار آن ها بندگى نشده است.
ب سعى بین صفا و مروه
(یابن جندب! الماشى فى حاجه اخیه کالساعى بین الصفا و المروه.) (68)
اى پسر جندب! کسى که براى بر طرف کردن نیاز برادر خود گام بر مى دارد مانند کسى است که سعى بین صفا و مروه مى کند.
ج به خون غلطیدن در راه خدا
(وقاضى حاجته کالمتشحط بدمه فى سبیل الله یوم بدر واحد); (69)
برطرف کننده نیاز برادر دینى همانند کسى است که روز بدر و احد در راه خدا به خون خود بغلطد.
د همنشینى با حور
(یابن جندب! من سره ان یزوجه الله الحور العین و یتوجه بالنور فلیدخل على اخیه المومن السرور); (70)
اى پسر جندب! هرکه خوشحال مى شود از این که خداوند او را به ازدواج حور العین در آورد و تاج نور بر سرش نهد باید دل برادر مومنش را شاد سازد.
عقوبت سستى دررفع نیاز برادران
(ما عذب الله امه الا عنداستهانتهم بحقوق فقرإ اخوانهم); (71)
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد, مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند.
آسیب شناسى روابط اجتماعى
امام جعفرصادق(ع) چند مورد از آسیب هاى روابط اجتماعى را چنین بیان کرده است:
1 غش: خیانت, نیرنگ وکلاه بردارى.
2 تحقیر: خوار و کوچک شمردن دیگران و بى توجهى به شخصیت آن ها.
3 دشمنى: کینه توزى و درگیرى.
4 حسادت: ناراحت شدن از خوبى هاى دیگران و خیر دیگران را نخواستن.
(و من غش اخاه وحقره وناواه جعل الله النار مإواه, و من حسد مومنا انماث الایمان فى قلبه کما ینماث الملح فى المإ); (72)
هرکس به برادر مومنش نیرنگ زند و او را کوچک و خوار شمارد و با او درگیر شود, خداوند جایگاهش را آتش قرار دهد و هر که به مومنى حسادت ورزد ایمان در دلش آب شود, همانند آب شدن نمک در آب.)
زیان هاى غفلت از نماز
امام صادق(ع) در ادامه سفارش هایش به عبدالله بن جندب فرمود:
(یابن جندب! اقل النوم باللیل و الکلام بالنهار فما فى الجسد شیىء اقل شکرا من العین واللسان, فان ام سلیمان فالت لسلیمان (ع) یابنى ایاک و النوم فانه یفقرک یوم یحتاج الناس الى اعمالهم); (73)
اى پسرجندب! درشب کم بخواب و در روز کم بگو, زیرا درجسم آدمى عضوى کم سپاس تر از چشم و زبان نیست. همانا مادر سلیمان
به سلیمان گفت: پسرم! از خواب بپرهیز, زیرا تو را در روزى که مردم به اعمال و کردار خود نیازمندند, سخت محتاج مى کند.
باتوجه به نیاز طبیعى و لازم انسان به خواب , مذمت آن در این سخنان مربوط به پرخوابى و خواب هایى است که انسان را از انجام وظایف دینى و دنیایى باز مى دارد.
کردارهاى برتر
(یابن جندب! صل من قطعک,واعط من حرمک, واحسن الى من اسإ الیک, وسلم على من سبک, و انصف من خاصمک,واعف عمن ظلمک, کما انک تحب ان یعفى عنک , فاعتبر بعفوالله عنک , الاترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار و ان مطره ینزل على الصالحین و الخاطئین.) (74)
اى پسر جندب ! با کسى که از تو بریده, وصل کن; به کسى که چیزى به تو نداده, چیز بده; با کسى که به تو بدى کرده, خوبى کن; به
کسى که به تودشنام داده, سلام کن; باکسى که با تو دشمنى کرده,انصاف داشته باش و از کسى که به تو ظلم کرده, در گذر, همچنان که دوست دارى از تو در گذرند. پس از گذشت خداوند از خودت عبرت بگیر. آیا نمى بینى خورشید خداوند برخوبان و بدان مى تابد و بارانش بر صالحان و مجرمان نازل مى شود؟
سیمای شیعه در نگاه امام صادق ( علیه السلام )
حضرت به شیعیان توصیه و سفارش مى کردند که به زیارت یکدیگر بروید , که این دید و بازدیدها دل هایتان را زنده مى دارد. و احادیث و سخنان ما را به یکدیگر نقل کنید, که سخنان و احادیث ما, شما را به یکدیگر پیوند مى دهد و بهره گیرى از آنها هدایتتان مى کند و نجاتتان مى بخشد.
اما اگر آنها را ترک کنید گمراه شده و هلاک مى گردید. پس به احادیث و سخنان ما توجه نمائید که من نجات شما را با عمل به آنها تضمین مى کنم.
آخرت
قد جلت الاخره فى اعینهم حتى ما یریدون بها بدلا... و انما کانت الدنیا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الاعجم; (75)
آخرت در نگاه آن ها بسیار بزرگ است, به اندازه اى که چیزى را با آن عوض نمى کنند... و دنیا نزد آن ها همانند مار گزنده و دشمن بى زبان است.
پیروان حقیقى و دوستان واقعى خاندان نبوت علیهم السلام به چیزى جز آخرت نمى اندیشند و تمام کردارها و رفتارهاى خود را با نگاه به آخرت مى سنجند. دنیا در نظر مومن وسیله اى است براى رسیدن به هدفى بزرگ که همان زندگى جاودان آخرت است. دوستان حقیقى اهل بیت علیهم السلام از مواهب دنیوى بهره مى برند, اما هرگز زندگى جاودان را با زندگى گذراى دنیا عوض نمى کنند.
انس با خدا
(انسوا بالله واستوحشوا مما به استإنس المترفون); (76)
آن ها با خدا انس گرفته اند و از آن چه که مال اندوزان به آن انس گرفته اند, در هراسند. مومنان ازنعمت هاى الهى بهره مى برند اما به آن ها وابسته نمى شوند.وابستگى به مال دنیا موجب بندگى انسان دربرابر مادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته اند. شیعیان واقعى با یاد خدا آرامش مى یابند نیستند.
حضرت صادق(ع) پس ازبرشمردن این دوویژگى مهم,فرمود:(اولئک اولیأى حقا بهم تکشف کل فتنه وترفع کل بلیه);(77)
آن ها دوستان حقیقى من هستند. به وسیله آن ها فتنه شکست مى خورد و هرگرفتارىها بر طرف مى شود.
سخاوت
(یابن جندب! ان شیعتنا یعرفون بخصال شتى: بالسخإ و البذل للاخوان); (78)
اى پسر جندب! همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته مى شوند: به سخاوت و بخشش به برادران.
خواندن پنجاه رکعت نماز و رعایت وقت نماز
(وبإن یصلوا الخمسین لیلا و نهارا... و یحافظون على الزوال); (79)
شیعیان ما در شبانه روز پنجاه رکعت نماز مى خوانند و توجه به وقت نماز ظهر (خواندن نماز اول وقت) دارند. ((ابوبصیر)) مى گوید: امام صادق(ع)در آخرین لحظه هاى عمرش فرمود: همه اقوام و خویشان مرا خبر کنید.
همین که همه بستگانش را خبر کردیم و همه در خانه حضرت جمع شدند , حضرت فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسى که نماز را سبک مى شمارد نخواهد شد.
دورى از پرخاش و داد و فریاد
(لایهرون هریرالکلب); (80)
شیعیان ما همانند سگ وزوزه نمى کشند.
دورى از طمع
(ولایطمعون طمع الغراب); (81)
شیعیان ما همانند کلاغ طماع و حریص نیستند.
دورى از دشمنان
استفاده ازمدح و مرثیه ، همواره بعنوان اهرمى در دفاع ازحق ومبارزه باحکومتهاى جور، مورداستفاده قرار مى گرفت .
برپایى مراسم سوگوارى براى ائمّه و احیاى خاطره شکوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان ، همواره در تاریخ ، حرکت آفرین و بیدارگر بوده است .
سنّت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا که عزادارى ، رساندن صداى مظلومیّت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت . اقامه مجالس به یاد آنان ، بیان رنجهاى جانکاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل ، فاش ساختن و آشکار کردنِ ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقالِ فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقّى مى شد ... و این خط همچنان ادامه یافت ، تا اکنون ...در اینگونه مجالس ، احساس و عاطفه ، به کمک شعور مى آید و مکتب عاشورا زنده مى ماند و اشک ، زبان گویاى احساسهاى عمیق یک انسان متعهّد و پاى بند به خطّ حسینى و کربلایى است .
اشک ، دلیل عشق است و نشانه پیوند.
اشک ، زبان دل است و شاهد شوق .
دلى که به حسین علیه السّلام و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عشق دارد، بى شک در سوگ آنان مى گرید و با این گریه ، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى دهد و گریه بر حسین علیه السّلام تجدید بیعت با (کربلا) و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان .
اشک ، خون مى سازد و مجاهد و شهید مى پرورد.
جبهه هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى (دفاع مقدس )، گویاترین و زنده ترین سندى است که نشان مى دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه خوانى و اشک ریختن بر سالار شهیدان ، محرّم را ماه (پیروزى خون بر شمشیر) مى سازد و اشک را به سلاحى کارى و مؤ ثّر تبدیل مى کند.
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر علیهم السّلام بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و... علیهم السّلام و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت (آل اللّه ) گریسته و مجالس عزا و گریه برپا کرده اند. حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند
شبهه آفرینیهاى کج فهمان یا مغرضان نسبت به مساءله گریستن وعزادارى و توسّل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آنان از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام ، نشاءت نمى گیرد
این مجموعه چهل حدیث که پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنّت ارزشمند و سازنده را در بردارد. امید است که آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن ، وسیله نجات ما و سبب شفاعت (اهل بیت ) از ما در روز قیامت گردد
... مفضل غرق در کلام امام بود و از این همه عظمت و حکمت که در جای جای نهادِ زمین و آسمان و خویش، خدا را فریاد میزدند، در بهت! ، که امام بعد از بیان علت باهوش نبودن و خالی الذهن بودن انسان در هنگام تولد، فرمایشش را اینگونه پی گرفتند:
فواید گریه کودکان
ای مفضل! از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش. بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که اگر در آن بماند بیماریها و نارساییهای سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابینایی و جز آن. گریه آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر و بیرون میکند و بدین وسیله سلامتی تن و درستی دیده ایشان را فراهم میآورد. پدر و مادر از این راز آگاه نیستند و مانع آن میشوند که کودک از گریهاش سود ببرد. اینان همواره در سختی میافتند و میکوشند که او را ساکت کنند و با فراهم کردن خواستههایش از گریه بازش دارند، ولی نمیدانند که گریه کردن به سود اوست و سرانجام نیکی پیدا میکند.
بدین ترتیب چه بسا که در اشیا، منافعی نهفته باشد که معتقدان به اهمال و بی تدبیری در کار عالم از آن غافلاند و اگر میدانستند، هیچ گاه نمیگفتند که فلان چیز بی ثمر است؛ زیرا آنان از اسباب و علل آگاه نیستند. براستی هرچه را که منکران نمیدانند عارفان میبینند. چه بسیار است چیزهایی که دانش اندک آفریدگان از آن کوتاه و خالق آفرینش با دانش بی پایانش از آن آگاه است. قداستش عظیم و کلمهاش والاست.
ای مفضل! در تمام اعضای جسم آدمی و تدابیری که در آنها نهفته است، اندیشه کن
و اما آبی که از دهان کودکان سرازیر میشود و خارج میگردد، رطوبتی است که اگر در بدنهایشان بماند، آثار وخیمی بر جای میگذارد. چنانکه میدانی گاهی که رطوبت بدن چیره میشود (و بر دیگر عناصر[منظور طبایع چهارگانه در طب قدیم]، غلبه میکند) شخص، دچار کودنی، دیوانگی، کم عقلی، فلج و لقوه و جز آن میگردد.
خداوند جل و علا تدبیر چنان نمود که این رطوبت در دوران کودکی از دهانشان بیرون رود و در بزرگی از سلامت تن برخوردار گردند. بدین ترتیب، پروردگار به خاطر نادانی آفریدگان بر آنان منت نهاد و تفضل نمود. اگر اینان از دادهها و نعمتهای بی شمار او آگاه بودند. هیچ گاه در معصیت و لغزش از فرمانش فرو نمیافتادند. پاک و منزه خدایی که چه بزرگ است نعمتهای او بر مستحقان و دیگر آفریدگان! و چه والاتر است از آنچه باطل گرایان میپندارند.
اعضای بدن و فواید هر کدام
ای مفضل! در تمام اعضای جسم آدمی و تدابیری که در آنها نهفته است، اندیشه کن. دستها برای کار کردن، پاها برای رفتن، دیدگان برای راه یافتن و دیدن، دهان برای خوردن، معده برای هضم کردن، کبد برای تصفیه نمودن، منافذ خروجی بدن برای دفع فضولات جسم، ظرفهایی برای حمل آنها و فرج برای حفظ نسل آفریده شده اند؟ اگر ژرف در کار تمام عضوهای بدن اندیشه نمایی مییابی که هر چیزی از سر حکمت و تدبیر و استواری پدید آمده است.
1- به خاطر هیچ کاری نماز اول وقت را از دست مده
2- بهترین نعمتهای خداوند و بزرگترین سرمایه انسان عقل و خرده است
3- امروز که قامت ها موزن است خون ها گرم و قلبها زنده است باید برای فردای سخت اندیشه کرد
4- نیکوکاری ، پس انداز جاودانه است
5- یکی از نشانه های نادانی این است که کسی قبل از شنیدن مطلب جواب بگوید
6- برای اشخاص توانا لازم است که بر زن و فرزند خود توسعه و گشایش دهند
7- جمله ( الله الا الله ) دری است که هر کس داخل شود از عذاب ایمن یابد
8- ارزنده ترین مرحله خود ، خودشناسی است
9-بهترین اموال آن است که برای حفظ آبرو صرف شود
احادیث معصومین
امام حسن (ع) : از آن حضرت سؤال شد : زهد چیست ؟ فرمود : رغبت به تقوی و بی رغبتی به دنیا .
قیل له - علیه السلام - ما الزهد ؟ قال : الرغبه فی التقوی والزهاده فی الدنیا .
تحف العقول ، ص 227
حدیث 1 :
حضرت رسول (ص) : نشان منافق سه چیز است : 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .
آیه المنافق ثلاث : اذا حدث کذب واذا وعد اخلف واذا اؤتمن خان .
صحیح مسلم ، کتاب الایمان ، ح 89
حدیث 1 :
امام سجاد (ع) : سپاس خدای را که اول است و پیش از او اولی نبوده ( مبدا هر موجودی است ) و آخر است و پس از او آخری نباشد ( مرجع همه اشیاء است ) الحمد لله الاول بلا اول کان قبله ، و الاخر بلا اخر یکون بعده .
صحیفه سجادیه
حدیث 1 :
امام علی (ع) : [1] امام علیه السلام فرمود :[2]در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتی که سوار شوند و نه پستانی که بدوشند
1 - قال [ع ] : کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرک و لا ضرع فیحلب
نهج البلاغه
حدیث 1 :
امام حسین (ع) : چگونه با چیزی که خود در وجودش نیازمند توست ، برای وجود تو دلیل آورده شود؟
آیا چیزی هست که آشکارتر از تو باشد تا وسیله آشکار کردن تو باشد؟ کی پنهانی تا نیازمند دلیلی باشی که بر تو دلالت کند؟
و کی دوری تا آثارت وسیله رسیدن به تو باشند؟ کور باد آن چشمی که تو را مراقب و نگهبان خود نبیند.
کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر إلیک ؟ أ یکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک ؟
متی غبت حتی تحتاج إلی دلیل یدل علیک ؟ و متی بعدت حتی تکون الَثار هی التی توصل إلیک ؟ عمیت عین لا تراک علیها رقیبا...
دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 226
حدیث 1 :
امام محمد باقر(ع) : چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .
فلرب حریص علی امر من امور الدنیا قد ناله ، فلما ناله کان علیه وبالا و شقی به ، و لرب کاره لامر من امور الاخره قد ناله فسعد به .
حدیث 1 :
امام جعفر صادق (ع) :
سلیمان دیلمی می گوید : به امام صادق - علیه السلام - عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمی دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است .
محمد بن سلیمان الدیلمی عن أبیه قال : قلت لابی عبدالله - علیه السلام - فلان بن عبادته و دینه و فضله !
فقال : کیف عقله ؟ قلت : لا أدری : فقال : ان الثواب علی قدر العقل .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 12
حدیث 1 :
حضرت زهرا (س) : در یکی از روزها
صبحگاهان امام علی (ع ) فرمود : فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم ؟
پاسخ دادند : نه ، به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند ، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم و در این مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجیح دادم .
امام (ع ) با تأسف فرمودند : فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم ؟
حضرت زهرا (ع ) فرمودند : ای اباالحسن ، من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری ، درخواست نمایم أصبح علی بن أبیطالب (ع ) ذات یوم ساغبا ، فقال : یا فاطمه هل عندک شیء تغذینیه ؟
قالت (ع ) : لا والذی أکرم أبی بالنبوه و أکرمک بالوصیه ما أصبح الغداه عندی شیء ، و ما کان شیء أطعمناه مذ یومین إلا شیء کنت أؤثرک به علی نفسی و علی ابنی هذین الحسن و الحسین .
فقال علی (ع ) : یا فاطمه ألا کنت أعلمتینی فأبغیکم شیئا ؟ فقالت (ع ) : یا أباالحسن إنی لأستحیی من إلهی أن أکلف نفسک ما لا تقدر علیه .
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 59
حدیث 1 :
امام موسی کاظم(ع) : مصیبت برای شکیبا یکی است و برای بی تابی کننده دوتاست .
المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان
تحف العقول ، ص 437
حدیث 1 :
امام رضا (ع) : مؤمن ، مؤمن واقعی نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتاری با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است لا یکون المؤمن مؤمنا حتی تکون فیه ثلاث خصال ، سنه من ربه ، و سنه من نبیه ، و سنه من ولیه .
فاما السنه من ربه فکتمان سره ، و اما السنه من نبیه فمداراه الناس ، و اما السنه من ولیه فالصبر فی البأساء و الضراء
چرا علی ع سر در چاه میگریست ؟
متاسفانه تنها کاری که اندیشمندان مسلمان برای شناساندن علی (ع) که اسطوراه ی است متعلق به تمام بشریت ،و نسل انسان باید به وجود چنین فردی افتخار کند کاری انجام نداده اند بجز بد شناساندن او ، اگر ما علی را اینگونه که به ما شناسانیده اند ، نمی شناختیم و امروزه فلاسفه و اندیشمندان از نقطه ی صفر شروع به شناختن او میکردند ، بهتر از این بود که علی را بد بشناسیم .
چرا علی متعلق به نسل بشر است ؟
تحقیقات جدید در نسل پیامبر اسلام و علی نشان میدهد که آنها از نسل ابراهیم هستند و ابراهیم نیز فردی ابری بود که در طول زمان فرزندانش در همه جا پراکنده شدند ، علی عرب نبود و بواسطه ی عرب نبودنش میتوانسته در هر جای دیگری متولد شود . نظریه ای در روانشناسی هست به نام " احتمال " که وجود هرچیزی بستگی به احتمال دارد مثلا : یک گل را میکاریم ، ممکن است رشد کند و احتمال دارد خشک شود ، اگر رشد کرد امکان دارد گل بدهد و ممکن است هیچوقت گل ندهد ، ممکن بود پدران علی به عربستان بروند ، ممکن بود به ایران بیایند ، ممکن بود علی (ع) مسلمان شود ، ممکن بود نشود و....
لازم به ذکراست که همیشه بزرگترین اسلامشناسان ، افرادی غیر مسلمان هستند و همواره اعراب که مهد طلوع اسلام بودند سپاه مقابل اسلام را تشکیل داده اند .
از نظر اسلام انسان دارای دو بعد طبیعی است ، قطب اول انسان ( به تعبیر قرآن ) نطفه ای است بد بو ، لجنی متحفن ، و پست ترین چیزی که بشر میتواند تصورش را بکند ، انسان از خاک آفریده شده و خاک نماد زبونی و تسلیم است ، نطفه ی انسان را چیزی تشکیل میدهد که از خود موجودیت ندارد و نماد پستی است ، در مقابل این قطب بعد دوم قرار دارد بهترین چیزی که انسان میتواند تصورکند و در حیطه ی بیان و افکارش نمی گنجد ، بعدی که روح خدا در آن دمیده شده و نماد بی نیازی مطلق است ، کمال و دانش بی حصر و....
تمام انسانها چیزی هستند بین این دوقطب در حرکت ، بعضی میانه هستند و برخی در نزدیک به قطب اول که به تعبیر قرآن پست ترین پست ها هستند و عده ای تا جایی به قطب دوم نزدیک میشوند که جز خدا چیزی نمی بینند .
انسان همواره خود را موجودی متعلق به جهانی غیر از زمین می دانسته ، بشر ابتدایی با خلق اسطوره ها و داستان های خیالی شروع به تعریف خدا و معبود برای خود کرد . سومری ها قومی هستند که ما آنها را به عنوان قدیمی ترین تمدن دنیا می شناسیم ، قبل از سومری ها قومی بودند که از نژادشان اطلاعی در دست نیست اما این قوم باوری را به سومری ها انتقال دادند . آنها همواره بر این اعتقاد بودند که متعلق به جایی هستند " غیر از اینجا " به عقیده ی آنها انسان متعلق به زمین نیست و در نهایت و پس از مرگ میتواند به سر منزل اصلی اش بازگردد .
در یونان قدیم ، قهرمانی بود که گاهی بر تپه ای می ایستاد و فریاد بر می آورد که : ای خدایان ! من به این دنیا تعلق ندارم ، ای خدایان ! من در زمین غریبه ام ، اینجا خانه ی من نیست ، ای خدایان ! آسمان برمن سنگینی میکند و زمین تحمل مرا ندارد ، ای خدایان ! مرا راهنمایی کنید تا نزد شما بیایم ......
انسان همیشه و در تمام مقاطع پیشرفت خود به دنیایی "غیر از اینجا " اعتقاد داشته و دارد ، هرچه انسان درای روح پاکتری باشد ، بیقراریش برای رسیدن به سر منزل اصلی بیشتر خواهد بود و همیشه برای رسیدن به آنجا بی قراری میکند ، این چیزی است که از فطرت انسان بر میخیزد . همانطور که شاعران همواره زمین را تبعیدگاه انسان قلمداد میکنند و از سرزمین های دور دست سخن میگویند .
در متون اسلامی و طبق نوشته های مورخین مسلمان ، علی شب ها از مدینه خارج می شد و در بیرون از شهر و بدور از چشم دیگران سر در چاه می برد و شروع به ناله کردن و زجه زدن می نمود . علی از جفای مردم و جور زمانه با چاه دردل میکرد و ......
علی(ع) فردی بود دارای مشخصات زیر :
در جنگ دلیر و بی باک ، در شجاعت بی همتا ، در شهر سیاستمداری بزرگ ، در خانه پدری مهربان و همسری دلسوز ، در مقابل دشمنان سختگیر و جبار ، در مقابل دوستان مهربان و لطیف ، در برابر ظالم می ایستاد و یاور مظلوم بود ......
هیچ فرد عاقلی قبول نمی کند که شخصی با مشخصات بالا از جور مردم به بیرون از شهر فرار کند و در چاه ناله بزند . علی (ع) از درد مردم نمی نالید ، همانطور که گفتم همه ی انسانها بر این باورند که به جایی "غیر از اینجا" تعلق دارند و برای رسیدن به آن می کوشند ، هر چه فرد از نظر روحی پاکتر باشد ، این کشش قوی تر خواهد بود و چه بسا کسانی که شب و روز از غم دور افتادن از وطن اصلی خود در تب و تاب و ناله زدن هستند .
و همین بود که در سحرگاه 19 رمضان فریاد بر آورد ((فزت و رب الکعبه)).
د عایی بزرگ جهت سعادت دنیا و آخرت ووسعت رزق
در احادیث متعدد آمده که هر کس این دعا را هفت بار بعد از هر نماز بخوانید
سعادت دنیا و آخرت و همچنین وسعت رزق و اذاء دیون و قرضی کا رهای نا فع
است.
بسم الله الرحمن الر حیم
بسم الله ما شاء الله لا حول ولا قوة الا با لله العلی العظیم تو کلت علی الحی الذی
لا یموت و الحمدلله الذی لم یتخد صا حبه و لا ولدا ولم یکن له یکن له شریک فی
الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا
سه چیز به گفته پیامبر اکرم (ص) زشت است
1- فقر بعد از غنی بودن
2- گناه کردن بعد از پر یشانی و مسکنت
3- قبیح تر از هر دوی آن عا بدی که بعد از
مدتی ، عبات کردن را ترک کند.
رسول اکرم (ص) : صد قه پنج قسم دارد:
1- یکی به ده ، وآن به مومن صحیح البدن است
2- یکی به هفتاد، و آن به مؤمن مر یض است که خدا هفتاد برابر ثو اب می دهد
3- یکی به هفتصد ، و آن به فا میل یا رحم فقیر است
4- یکی به هفتاد هزار ، و آن صدقه به والدین است
5- یکی به صد هزار ، و آن تصدق به مومن فقیر طلب کننده علم است