گام اول : جام جم چیست؟
راههای رهایی از if condition در این بخش به روشن ساختن مفهوم جام جم می پردازیم که عامل تمایز انسان از سایر موجودات است.
جام جم مجموعه انرژیهای درونی انسان است. در واقع در این بخش گفتگوی ما پیرامون این محور است که تمام قدرتهابرای خوشبختی و سعادت درون انسان است و تعریف و فرمول مشخصی برای آن وجود ندارد. با این دیدگاه انسان یک موجود «عامل» است که می تواند خود را از همه اگرهای موجود رها کند . در راه شناخت این انرژیهای درونی موانعی وجود دارد که در عرفان آنها را تحت عنوان کلی « تعلقات » بررسی می کنیم. بنابراین در جلسات بعد به جستجوی تعلقات و راههای رهایی از آن می پردازیم.
تمرین (1) ساعتی را با خود خلوت کنید و هر تفاوتی را که در خود با سایر موجودات می یابید فهرست کنید.
از خود بپرسید چرا نام من انسان شده است؟
چه توانایی هایی دارم و آیا تا به حال از تمام آنها در هر لحظه أی که خواسته ام استفاده کرده ام یا نه ؟
ببینید می توانید دلیل عدم استفاده از این توانایی ها را بیابید.
تمرین(2) در یک جمله برای خود بنویسید که چه وقت در زندگی احساس خوشحالی و خوشبختی می کنید.
گام دوم: رهایی از تعلق دوبینی (interpretation)
یکی از مهمترین تعلقات که موجب می شود نتوانیم از انرژیهای درونی خود درست استفاده کنیم تعلق دوبینی است.
ما عادت کرده ایم از هر رفتار و سخن اطرافیان خود تعبیری داشته باشیم .بنابراین همواره همه پدیده ها را به صورت دو پدیده می بینیم یکی خود واقعیت و دیگری تعبیر و تفسیری که ما از واقعیت داریم. اگر بتوانیم در بحران های مختلف واقعیت را از تعبیر و interpretation تفکیک کنیم به مرور با تمرین خواهیم توانست تعبیرها را به کناری نهیم و برای واقعیتهای موجود راه حل پیدا کنیم به همین دلیل یکی از بهترین راه حل ها در کدورتهای بین افراد صراحت است.
تمرین(1) ناراحتی های خود را در چند روز گذشته مرور کنید آیا می توانید واقعیت و تعبیر را از هم جدا کنید؟ فکر می کنید چند درصد از ناراحتی های ما ناشی از تعبیر است و چند درصد به واقعیت باز می گردد. با کنار گذاشتن تعبیر ها آیا می توانید برای واقعیت ها راه حل مناسب بیابید؟ راه حل ها را روی کاغذ بنویسید.
تمرین (2) آیا تا به حال برایتان پیش آمده که تعبیر شما از موضوعی ناراحتتان کرده و بعد گذشت زمان مشخص کرده که تعبیر شما اشتباه بوده و شما بی دلیل ناراحت شده اید؟ این موارد را بنویسید و در کلاس راجع به آن گفتگو کنید.
گام سوم :رهایی از تعلق مقایسه
مقایسه برای فرد مقابل شما پیامی منفی به همراه دارد . خواه نزدیکترین فرد به شما مثلا همسرتان باشد یا فردی دورتر مثلا همسایه.
هنگامی که کسی را با دیگری مقایسه می کنید فرد مقابل به سرعت واکنش دفاعی نشان می دهد و این واکنش دفاعی از آنجا که شتابزده است بر وخامت بحران می افزاید .
علاوه بر این گاهی مقایسه ذهنی بین خودتان و دیگری یا مقایسه فرد با الگوهای از پیش تعیین شده باعث بروز اضطرابهای بسیاری برای خودتان می شود. این باور رایج که مقایسه در امور مثبت مفید است باوری ناصحیح است .
چرا برای امور مثبت از روشهای انسانی ایجاد انگیزه بهره نبریم؟ اگر با فرزند خود با زبان مقایسه سخن گوییم او نیز با همین زبان به ما پاسخ می گوید. در این گام همچنین به دنبال راه هایی هستیم که اگر توسط کسی مورد مقایسه با دیگری قرار گرفتیم بتوانیم با استفاده از انرژی های درونی خود از تعبیر جملات آن فرد پرهیز کنیم.
تمرین(1) وقتی می خواهید با اطرافیان خود با زبان مقایسه صحبت کنید با خود بیندیشید و راه مناسبتری را برای بیان واقعیت بیابید. اجازه ندهید جملات شما احساس عدم کفایت در فرد مقابل پدید آورد . با خود فکر کنید که آیا گفتگو با زبان مقایسه راه را برای فرد مقابل باز نمی کند که او هم به مقایسه شما با دیگران بپردازد؟
تمرین(2) مواردی را که فردی را با دیگری در گذشته مقایسه کرده اید مرور کنید به دقت بیندیشید آیا شما می توانید به تمام فاکتورهای شخصیتی آن دو فرد اشراف داشته باشید و مقایسه أی دقیق و با رعایت همه جوانب و جزئیات انجام دهید اگر به این نتیجه رسیدید که هرگز نمی توانید همه جزئیات وجودی یک فرد را در نظر بگیرید تصمیم بگیرید به طور جدی از مقایسه بپرهیزید.
تمرین(3) گاهی ما افراد را با الگوهایی که از قبل در ذهن داشته ایم مقایسه می کنیم مثلا خانمی پس از ازدواج مدام همسرش را با یک الگوی برتر که در ذهن داشته به عنوان مثال پدرش یا برادرش مقایسه می کند و چون همسرش را مشابه الگو نمی یابد احساس می کند در انتخابش شکست خورده است.چند درصد از بحران های زندگی شما به این گونه مقایسه ها ارتباط می یابد با پذیرش تفاوت های انسانها می توانید از تعلق مقایسه رهایی یابید.
گام چهارم:رهایی از تعلق افتادن در تله قضاوت دیگران
بسیاری از ما در موقعیتهای مختلفی از زندگیمان با فیلم نامه أی بازی می کنیم که دیگران برایمان نوشته اند.
توجه به اینکه دیگران راجع به ما چه فکر می کنند و آیا رفتار ما مورد تایید آنهاست یا نه دغدغه بزرگی محسوب می شود.این دغدغه پاره أی از انرژی های درونی ما را به هدر می دهد.برای رهایی از این تعلق باید به این نکته توجه کنیم که ما نیازمند تایید افرادی هستیم که خود آنها هم به همان نسبت نیازمند تایید ما هستند. با رهایی از این تعلق می توانیم حتی بسیاری از رفتارهای اجتماعی را که مخالف موازین انسانی هستند تغییر دهیم.
تمرین(1) آیا تا به حال مواردی پیش آمده که درباره ی فردی قضاوت کرده اید و گذشت زمان نشان داده قضاوت شما اشتباه بوده است ! درباره ی این موارد در کلاس گفت و گو کنید .
تمرین(2) گاهی علیرغم قضاوتهای دیگران کاری را انجام می دهیم . پس از مدتی همه قضاوتشان را در مورد ما اصلاح می کنند . آیا چنین مواردی را در زندگی خود تجربه کرده اید . آنها را بنویسید و در کلاس گفت و گو کنید .
تمرین(3) آیا تا بحال مشاهده کرده اید که همه ی افراد یک جمع قضاوت واحدی درباره ی موضوعی داشته باشند ؟ توجه به قضاوتهای افراد به ما کمک می کند تا دریابیم نمی توانیم همواره همه را راضی نگه داریم .
تمرین(4) گاهی نیز شرایطی پیش می آید که اکثریت افراد یک جمع قضاوت واحدی درباره ی موضوعی ارائه می دهند اما پس از چندی واقعیت خود را نشان می دهد . واقعیتی که کاملا متضاد با قضاوت جمع بوده است. این موارد را یادداشت کنید و در کلاس مطرح نمایید.
گام پنجم : پیشنهاد روش عشق ورزیدن به تمام مظاهر جمال خداوند به جای استفاده از عقل جزئی
در عرفان از دو نوع عقل صحبت می کنیم ،عقل کلی که ما را در یافتن پاسخ برای سئوالات اساسی آفرینش یاری می دهد همچون پاسخ به سئوال (( از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟)) چنین عقلی رشد دهنده و پویاست.اما عقل جزئی ما را به تفکر زائد وا می دارد.
عقل جزئی عقل محاسبه گر و شعبده بازی است که با کنار هم گذاشتن جزئیات در مورد افراد به قضاوت و داوری رفتار انسانها می پردازد . عرفا این عقل را کاهش دهنده انرژی های درونی می دانند و در مقابل آن از عشق حمایت می کنند که مفهوم آن مهر ورزیدن به همه موجودات اطرافمان است .
همانطور که حافظ می گوید : این همه شعبده ها عقل که می کرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن با عشق ورزیدن به همه ی مظاهر حیات چشم ها از آلودگی به دیدن رهایی می یابد وبه قول (( هریس )) انسان به بهترین وضعیت روحی دست می یابد که اصطلاحا وضعیت I am Okay You are Okay است .
تمرین(1) بحران هایی که اخیرا با آن مواجه بودید مرور کنید. بررسی کنید که عقل جزئی چقدر برای شما مشکل به وجود آورده است و اگر با دیدگاه مهرورزی به بحران نگاه کنید آیا راه حل های بهتری نمی یابید؟
تمرین (2) مهر ورزیدن به طبیعت و کودکان در نهاد ما به طور فطری قرار دارد با کمی تمرین می توانیم ویژگی های این مهرورزی را بیابیم و آن را در مورد انسانهای اطراف خود تمرین کنیم . مثلا اگر بچه نه ماهه أی دستش را بلند کند و به صورت ما بزند نه تنها ناراحت نمی شویم بلکه دست بچه را می بوسیم. تمرین کنیم که آیا می توانیم این رابطه ی مهرورزانه ی شفاف و بدون دخالت عقل جزئی را با همه انسانها داشته باشیم .
تمرین(3) یک نمونه عشق مجازی را بررسی کنید و توانایی هایی را که عشق مجازی در وجود عاشق پدید می آورد در نظر بگیرید آیا تصور نمی کنید عشق حقیقی چندین برابر این توانایی ها را در وجود ما پدید می آورد؟
گام ششم :نظریه پذیرش و تفکر گاه جبر گاه اختیار به جای انتقاد و سعی در تغییر دیگری
در روانشناسی امروز تاکید می شود که بهترین حالت برای فهم شرایط ناراحت کننده أی که قابل تغییر نیست پذیرش آن شرایط است .
تلاش برای تغییر دادن دیگری این پیام را به همراه دارد که از نظر ما او آن چیزی نیست که ما می خواهیم و این پیام برای طرف مقابل همواره منفی است .
با پذیرش اطرافیان خود در واقع خود را از وضعیت (( اگر )) رهایی بخشیده ام و این کار تنها از طریق تغییر دیدگاه نسبت به افراد حاصل می شود .
تفکر جبر و اختیار در عرفان به آرامش فرد کمک بسیاری می کند . باور کنیم که ما موجودات آزادی آفریده شده ایم که قادر به انجام هر کاری هستیم . چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک حافظ اما سنتهایی در طبیعت وجود دارد که ما باید در چارچوب آن سنتها زندگی کنیم .
به تعبیر دیگر اگر بپذیریم که مواردی وجود دارد که در ناموس آفرینش از اختیار ما خارج است بهتر می توانیم از نیروی اختیار خود در سطوح دیگر بهره بریم . رضا به داده بده وز جبین گره بگشا که بر من و تو در اختیار نگشاده است حافظ بعنوان مثال ما می توانیم هر زمان که خواستیم کلید برق را بزنیم و لامپ را روشن کنیم اما گاهی برق از محل تولید قطع شده است و ما هر چه تلاش می کنیم با زدن کلید لامپ روشن نمی شود . در چنین مواردی اگر شرایط را نپذیریم دچار اظطراب و ناراحتی می شویم اما اگر واقعیت را بپذیریم با آرامش کامل به دنبال راه حل مثلا روشن کردن شمع می گردیم.
تمرین (1) در مورد ویژگی های خاصی در اطرافیانتان که شما را ناراحت می کند با خود بگویید من او را دوست دارم و همینطور که هست او را می پذیرم و سعی در تغییر دادن خصو صیاتش ندارم . متقابلا من آنقدر توانایی در وجودم دارم که هر لحظه می توانم فرمول خوشبختی و خوشحالی خود را با استفاده از انرژیهای درونیم بنویسم پس در هر شرایطی قادرم خوشحال باشم .
تمرین (2) اگر باور خاصی دارید که بسیار به آن پایبند هستید مثلا فکر می کنید کم حرفی نشانه ادب است دقت کنید که تا چه حد فاکتورهای خانوادگی و محیطی بر روی آن تاثیر داشته است. آیا همه انسان ها مثل شما می اندیشند ؟ اگر فرد مقابل شما دارای باوری کاملا مغایر باور شماست با خود فکر کنید اگر شما اعتقاد او را داشتید دوست داشتید با شما چطور رفتار می شد ؟
تمرین (3) به همه مواردی که باور دارید بیندیشید و ببینید آیا این امور مطلق هستند یا نسبی ؟ آیا خط کشی وجود دارد که به طور قطع خوب و بد را مشخص کند ؟ خط کشی که همه افراد بشر آن را بپذیرند؟ آیا منطق از دید انسان های مختلف متفاوت نیست ؟
تمرین (4) اختلاف نظرهای خود را با دیگران مرور کنید ببینید گاهی اصرار بر باور خود موجب نمی شود نتوانیم لذت های دیدگاه مقابل را بشناسیم و از آن لذت ببریم ؟ اگر چنین مواردی را تجربه کرده اید بنویسید و در کلاس گفتگو کنید.
گام هفتم : زیستن در حال و رهایی از تعلقات گذشته و آینده فکر کردن
به گذشته ای که از دست رفته یا نگرانی داشتن نسبت به آینده ای که هنوز نیامده باعث می شود انرژی های ما در زمان حال کاهش یابد و ما از لذت زیستن در لحظه بی بهره بمانیم .
تعلق به تحقق حتمی نتیجه منابع انرژی درونی ما را خاموش می کند .
گاهی روزهای متمادی از زیبایی های اطراف خود لذت نبرده ایم چرا که یا عقل جزئی سرگرم تجزیه و تحلیل وقایع گذشته است و یا در آرزوهای بی انتهای آینده غرق است .
دقت کرده اید که گاه شاید برای چند روز نگاهی به آسمان نینداخته ایم و از زیبایی آن لذت نبرده ایم برای اینکه فردی هفته پیش حرفی گفته که ناراحتمان کرده یا از آینده موهومی می ترسیم .
از زیبایی رشد لحظه به لحظه فرزندانمان غافلیم چرا که مشغول گرفتن حقوق گذشته خود هستیم یا برای کسب حق های جدید در آینده نقشه می کشیم . با لذت بردن از حال می توانیم همواره پر انرژی باشیم و برای هر مشکل محتملی در آینده آمادگی روحی لازم را داشته باشیم .
تمرین (1) دقیقا در لحظه ای که فکر کردن به امری در گذشته یا داشتن دغدغه ای برای آینده شما را ناراحت می کند با خود این جمله را تکرار کنید الان چه کاری می توانم انجام دهم که خوشحال باشم مثلا نگاهی به زیبایی های اطرافتان بیندازید یا حالت فیزیکی بدن خود را تغییر دهید و به فرمی در آورید که زمان خوشحالی احساس می کنید مثلا نفس عمیق بکشید یا به ورزشی سبک بپردازید .
تمرین (2) احساس ناراحتی خود را در لحظه ای که اتفاقی افتاده با مدتی پس از آن مقایسه کنید و با تمرین سعی کنید از قید زمان رهایی یابید . تلاش کنید در لحظه وقوع مسئله احساستان را همچون یک سال پس از وقوع آن سازید . با خود فکر کنید پس از یک سال چه شرایطی پیش می آید که به اندازه لحظه وقوع بحران ناراحت نیستم آن حالت را تمرین کنید .