چرا علی ع سر در چاه میگریست ؟

 

 

 

متاسفانه تنها کاری که اندیشمندان مسلمان برای شناساندن علی (ع) که اسطوراه ی است متعلق به تمام بشریت ،و نسل انسان باید به وجود چنین فردی افتخار کند کاری انجام نداده اند بجز بد شناساندن او ، اگر ما علی را اینگونه که به ما شناسانیده اند ، نمی شناختیم و امروزه فلاسفه و اندیشمندان از نقطه ی صفر شروع به شناختن او میکردند ، بهتر از این بود که علی را بد بشناسیم .

چرا علی متعلق به نسل بشر است ؟

تحقیقات جدید در نسل پیامبر اسلام و علی نشان میدهد که آنها از نسل ابراهیم هستند و ابراهیم نیز فردی ابری بود که در طول زمان فرزندانش در همه جا پراکنده شدند ، علی عرب نبود و بواسطه ی عرب نبودنش میتوانسته در هر جای دیگری متولد شود . نظریه ای در روانشناسی هست به نام " احتمال " که وجود هرچیزی بستگی به احتمال دارد مثلا : یک گل را میکاریم ، ممکن است رشد کند و احتمال دارد خشک شود ، اگر رشد کرد امکان دارد گل بدهد و ممکن است هیچوقت گل ندهد ، ممکن بود پدران علی به عربستان بروند ، ممکن بود به ایران بیایند ، ممکن بود علی (ع) مسلمان شود ، ممکن بود نشود و....

لازم به ذکراست که همیشه بزرگترین اسلامشناسان ، افرادی غیر مسلمان هستند و همواره اعراب که مهد طلوع اسلام بودند سپاه مقابل اسلام را تشکیل داده اند .

از نظر اسلام انسان دارای دو بعد طبیعی است ، قطب اول انسان ( به تعبیر قرآن ) نطفه ای است بد بو ، لجنی متحفن ، و پست ترین چیزی که بشر میتواند تصورش را بکند ، انسان از خاک آفریده شده و خاک نماد زبونی و تسلیم است ، نطفه ی انسان را چیزی تشکیل میدهد که از خود موجودیت ندارد و نماد پستی است ، در مقابل این قطب بعد دوم قرار دارد بهترین چیزی که انسان میتواند تصورکند و در حیطه ی بیان و افکارش نمی گنجد ، بعدی که روح خدا در آن دمیده شده و نماد بی نیازی مطلق است ، کمال و دانش بی حصر و....

تمام انسانها چیزی هستند بین این دوقطب در حرکت ، بعضی میانه هستند و برخی در نزدیک به قطب اول که به تعبیر قرآن پست ترین پست ها هستند و عده ای تا جایی به قطب دوم نزدیک میشوند که جز خدا چیزی نمی بینند .

انسان همواره خود را موجودی متعلق به جهانی غیر از زمین می دانسته ، بشر ابتدایی با خلق اسطوره ها و داستان های خیالی شروع به تعریف خدا و معبود برای خود کرد . سومری ها قومی هستند که ما آنها را به عنوان قدیمی ترین تمدن دنیا می شناسیم ، قبل از سومری ها قومی بودند که از نژادشان اطلاعی در دست نیست اما این قوم باوری را به سومری ها انتقال دادند . آنها همواره بر این اعتقاد بودند که متعلق به جایی هستند " غیر از اینجا " به عقیده ی آنها انسان متعلق به زمین نیست و در نهایت و پس از مرگ میتواند به سر منزل اصلی اش بازگردد .

در یونان قدیم ، قهرمانی بود که گاهی بر تپه ای می ایستاد و فریاد بر می آورد که : ای خدایان ! من به این دنیا تعلق ندارم ، ای خدایان ! من در زمین غریبه ام ، اینجا خانه ی من نیست ، ای خدایان ! آسمان برمن سنگینی میکند و زمین تحمل مرا ندارد ، ای خدایان ! مرا راهنمایی کنید تا نزد شما بیایم ......



انسان همیشه و در تمام مقاطع پیشرفت خود به دنیایی "غیر از اینجا " اعتقاد داشته و دارد ، هرچه انسان درای روح پاکتری باشد ، بیقراریش برای رسیدن به سر منزل اصلی بیشتر خواهد بود و همیشه برای رسیدن به آنجا بی قراری میکند ، این چیزی است که از فطرت انسان بر میخیزد . همانطور که شاعران همواره زمین را تبعیدگاه انسان قلمداد میکنند و از سرزمین های دور دست سخن میگویند .

در متون اسلامی و طبق نوشته های مورخین مسلمان ، علی شب ها از مدینه خارج می شد و در بیرون از شهر و بدور از چشم دیگران سر در چاه می برد و شروع به ناله کردن و زجه زدن می نمود . علی از جفای مردم و جور زمانه با چاه دردل میکرد و ......

علی(ع) فردی بود دارای مشخصات زیر :

در جنگ دلیر و بی باک ، در شجاعت بی همتا ، در شهر سیاستمداری بزرگ ، در خانه پدری مهربان و همسری دلسوز ، در مقابل دشمنان سختگیر و جبار ، در مقابل دوستان مهربان و لطیف ، در برابر ظالم می ایستاد و یاور مظلوم بود ......



هیچ فرد عاقلی قبول نمی کند که شخصی با مشخصات بالا از جور مردم به بیرون از شهر فرار کند و در چاه ناله بزند . علی (ع) از درد مردم نمی نالید ، همانطور که گفتم همه ی انسانها بر این باورند که به جایی "غیر از اینجا" تعلق دارند و برای رسیدن به آن می کوشند ، هر چه فرد از نظر روحی پاکتر باشد ، این کشش قوی تر خواهد بود و چه بسا کسانی که شب و روز از غم دور افتادن از وطن اصلی خود در تب و تاب و ناله زدن هستند .

و همین بود که در سحرگاه 19 رمضان فریاد بر آورد ((فزت و رب الکعبه)).